جدول جو
جدول جو

معنی شکسته مزاج - جستجوی لغت در جدول جو

شکسته مزاج
(شِ کَ تَ / تِ مِ / مَ)
بیمار. دردمند. مریض. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شکسته مزاج
آن که داری مزاجی علیل است، ناخوشی بیماری
تصویری از شکسته مزاج
تصویر شکسته مزاج
فرهنگ لغت هوشیار
شکسته مزاج
((~. مِ))
نا خوش
تصویری از شکسته مزاج
تصویر شکسته مزاج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ تَ / تِ مِ)
پریشان حال. ضعیف. ناتوان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، بیمار. دردمند. رنجور. مریض. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خسته مزاج
تصویر خسته مزاج
خسته دل
فرهنگ لغت هوشیار